۱۳۸۸ مرداد ۲۶, دوشنبه

یک پیام از تهران

از ساعت حدود 4 بعد از ظهر کم کم مردم به سمت روزنامه می رفتند. حضور لباس شخصی ها و انتظامی ها در کریمخان زند و تمام خیابانهای اطراف خیلی چشمگیر بود. من با یکی از دوستانم زودتر رفته بودیم تا اوضاع را بررسی کنیم. دوستم تونست جلوتر بره و میگفت روبروی درب روزنامه اعتماد یک اطلاعیه زده بودند به این مضمون که فقط همین یک شماره امروز روزنامه منتشر نمی شود. و گویا از فردا منتشر خواهد شد.. که معلوم بود از ترس خشم مردم اینو زدن ولی کور خوندن مردم دیگه دستشونو خوندند. تعداد جمعیت زیاد بود. شعارها تند و تیز بود . مثلا یک عده شعار می دادند : ما بچه ها جنگیم و یک عده دیگر می گفتند بجنگ تا بجنگیم. خیلی خوب بود. با اینکه وحشیانه می زدند ولی از حضور مردم صفا کردیم. کلی هم گاز اشک آور خوردیم.

هیچ نظری موجود نیست: