۱۳۸۸ تیر ۲۹, دوشنبه

صدای پر طنین یک زن 66 ساله از تهران : ما پیروز می شویم

امروز صبح این صدا را شنیدم و بلافاصله تصمیم گرفتم آنرا مکتوب کنم. گرچه برای اینکه این صدا در روح و روان بنشیند باید آنرا با گوش جان شنید.
باید بگویم که صدای این زن مرا تکان داد. از خودم سئوال کردم : " آیا کسی هست که این صدای مظلومانه را بشنود و بخود نلرزد!؟ " این صدای زنان میهن ما است که از پیر و جوان بپا خاسته اند تا طومار هر چه ظلمت و سیاهی به نام مذهب را در هم شکنند. تا سلطنت این آخوندها و آخوند صفتان را واژگون کنند. این صدا را بشنوید. مطمئن هستم که مثل من لرزه بر تک تک سلولهای بدنتان خواهد افتاد. و به شجاعت این زنان آزاده افتخار خواهید کرد. با وجود چنین زنان و مردانی در ایرانزمین، آیا هنوز خامنه ای می پندارد که میتواند به سلطنت عمامه ادامه دهد و بعد هم آنرا به مجتبی اش منتقل کند!؟ زهی خیال باطل! همانطور که این زن دلیر می گوید : پیروزی بی شک با ماست. مردم دیگر ترسشان ریخته است. آزادی حق ماست. اینها فقط تا وقتی سلاح و باطوم دارند احساس قدرت می کنند. وگرنه بدون سلاح مثل بید از ترس می لرزند. پس، وای بروزی که مردم سلاح های این دژخیمان را از دستشان بیرون بیاورند! آنروز قیافه ی تک تک این جلادان دیدنی خواهد بود. به امید آنروز که میدانم به همت شیرزنان و شیرمردان وطنم این زیباترین سرزمین دور نیست. عاطفه اقبال 29 تیر 88

من اسمم مارال است از تهران با شما حرف می زنم. .... من یک زن 66 ساله هستم. ما یک گروه سه نفری هستیم. که با هم ارتباط داریم و بیرون می ریم. خودمون هم رهبر خودمون هستیم. من از همه کوچکترم که 66 سال دارم. ... ادامه مطلب

هیچ نظری موجود نیست: