
یک نوشته ی کوتاه در تویتر
twitter.com
امروز وقتی فیلم بخاک سپاری سهراب رو دیدم و ضجههای مادرشو شنیدم یاد یک ماجرای معروف افتادم. آقای خمینی در زمان جنگ اجازه نداد بچههای خودش (در اون موقع احمد آقا و حسن آقا ...)به جبهه برن در حالی که کرور کرور از بچههای این وطن شهید میشدند. ایام گذشت و روزگار همهٔ بچه هاشو جوون مرگ کرد (احمد آقا، حتی آقا مصطفی هم که قبل فوت شده بود جوون مرد). حالا حکایت خامنهای احمقه. روزی زجههای مادر سهرابها و نداها و ... گردن خودشو بچها شو میگیره (تو همین دنیا) . اون روز دور نیست.
twitter.com
امروز وقتی فیلم بخاک سپاری سهراب رو دیدم و ضجههای مادرشو شنیدم یاد یک ماجرای معروف افتادم. آقای خمینی در زمان جنگ اجازه نداد بچههای خودش (در اون موقع احمد آقا و حسن آقا ...)به جبهه برن در حالی که کرور کرور از بچههای این وطن شهید میشدند. ایام گذشت و روزگار همهٔ بچه هاشو جوون مرگ کرد (احمد آقا، حتی آقا مصطفی هم که قبل فوت شده بود جوون مرد). حالا حکایت خامنهای احمقه. روزی زجههای مادر سهرابها و نداها و ... گردن خودشو بچها شو میگیره (تو همین دنیا) . اون روز دور نیست.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر